در آخرین روزهای پاییز 1399 حسن روحانی رئیس جمهور وقت ایران، در باره صلح امام حسن مجتبی (ع) با دشمن، سخنانی گفت که اعتراض بسیاری از افراد جامعه را برانگیخت. او ظاهرا قصد داشت با مطرح کردن صلح امام حسن (ع)، به مخاطبان خود بفهماند که اگر امروز ما هم با دشمن صلح کنیم، به خطا نرفته ایم؛ چرا که می توانیم به امام حسن (ع) اقتداء کنیم.
در تحلیل سخن مدیر دوازدهم نظام جمهوری اسلامی، باید یاد آور شد که ما می توانیم عملکرد تاریخی هر یک از ائمه معصوم (ع) را الگو حرکت امروز خود قرار دهیم، لکن به شرط آنکه ببینیم شرایط جامعه ما با شرایط جامعه کدام یک از امامان معصوم (ع) تطابق دارد.
برای نمونه اگر بخواهیم عملکرد امام حسن (ع) را الگو حکومت داری خود قرار دهیم، باید شرایط جامعه ای که امام حسن مجتبی (ع) در آن می زیست خوب درک شود. آنگاه می توان دریافت که آیا جامعه فعلی ما، شرایط جامعه آنروز امام حسن (ع) را دارد که ما هم صلح کنیم یا خیر؟
نکته مهم دیگر آنکه در تحلیل وقایع ای همچون صلح امام حسن (ع) با دشمن، باید دید آیا امام با رضایت قلبی این اقدام را انجام داده یا در اثر علل و عواملی رنج آور، مجبور به صلح شده است. بنابر این، اگر امام حسن (ع) برای مصالح ای مهم تر، مجبور به چنین صلحی شده است، نباید به گونه ای تحریف تاریخ بکنیم که انگار صلح با دشمن یک امر عادی سیاسی در کنار گزینه های دیگر حکومت داری است که با کوچکترین بهانه ای می توان از عنصر «صلح» استفاده کرد.
برای توضیح بیشتر به جناب رئیس جمهور روحانی عرض می کنیم که امام حسن (ع) به رغم مواجهه با مشکلات و کارشکنى هاى فراوان، یک لحظه از تلاش علیه معاویه باز نایستاد و همچنان مصمّم بر جنگ با او بود.
وى، پیش از آنکه پیشنهاد معاویه را بپذیرد در جمع یاران خود به سخن پرداخت و آنان را از نیرنگ هاى معاویه و آینده شومى که با پذیرش صلح در انتظار شان هست، برحذر داشت و به پایبندى به مقام رهبرى و مبانى جهاد اسلامى توصیه کرد. برای نمونه در جایی می فرماید:
«واى برشما! سوگند به خدا، معاویه براى هیچیک از شما به آنچه در برابر کشتن من ضمانت کرده عمل نخواهد کرد. گمان من آن است که چنانچه دستم را در دست او گذارم و با وى راه مسالمت پیش گیرم، مرا رها نخواهد کرد که به آیین جدّم عمل کنم. البتّه من به تنهایى توانایى این را دارم که خداى را بپرستم؛ لیکن گویى فرزندان شما را مى بینم که بر در خانه هاى فرزندان امویان ایستاده و تقاضاى نان و آبى که حقّ خود آنهاست و خداوند بر ایشان مقرّر کرده، مىکنند. ولى ناامید باز مى گردند. پس دورى و هلاکت بر آنان و اعمالشان باد. سپس این آیه را خواند: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون». «شعراء، آیه 227» و به زودى ستمگران خواهند دانست که به چه جایگاهى باز مى گردند. « بحارالانوار، ج 44، ص 33»
ایشان در جایی دیگر می فرماید:
«سوگند به خدا، خوارى یا کمى افراد ما را از جنگ با شامیان باز نداشت. (آنچه ما را از این امر باز داشت این بود که) تاکنون ما با آنان با سلاح وحدت و سلامت و پایدارى مى جنگیدیم؛ ولى اینک، صلح و صفا به عدوات و شکیبایى به بیتابى آمیخته گشته است. آن روز که شما همراه ما بودید دینتان پیشاپیش دنیایتان بود، ولى امروز دنیایتان پیشاپیش دینتان قرار دارد .... معاویه، مارا به چیزى فراخوانده که در آن نه عزّت است و نه انصاف. اکنون اگر خواهان زندگى هستید، پیشنهادش را بپذیریم و این خار را بردیده تحمّل کنیم و چنانچه مرگ (باعزّت و شرف) مى خواهید، جان خود را در راه رضاى خدا بذل کنیم و معاویه را در پیشگاه خدا به محاکمه کشیم».
جمعیّت یکصدا فریاد برآوردند: ما خواهان بقا و زندگى هستیم. «بحار الأنوار، ج44، ص: 22»
همچنین امام (ع) در پاسخ اعتراض یکى از شیعیان در واگذارى خلافت به معاویه فرمود:
به خدا سوگند، من از آن روى حکومت را به وى واگذار کردم که یاورى نداشتم. اگر یاورى مى داشتم، شب و روز با او مى جنگیدم تا خداوند میان من و او حکم کند. «بحارالانوار، ج 44، ص 147»
و نیز در پاسخ زید بن وهب جهنّى که پرسیده بود: مردم نسبت به مسأله جنگ یا صلح با معاویه سرگردانند، نظر شما نسبت به این مسأله چیست؟ امام (ع) فرمود:
به خدا سوگند اگر با معاویه درگیر شوم، اینان گردن مرا گرفته به صورت اسیر به وى تحویل مى دهند.«بحارالانوار، ج 44، ص 20»
از مجموع سخنان یاد شده استفاده مى شود که امام حسن به دلائل زیر مجبور به پذیرش صلح شده است.
1- نداشتن نیروى کافى براى جنگ با معاویه و سستى مردم در حمایت از حکومت امام (ع)
2- ناخشنودى مردم از جنگ
3- حفظ تشیّع و تعداد اندک شیعیان از خطر اضمحلال و انقراض.
اکنون سوال ما از حسن روحانی این است که آیا واقعا جامعه ما شرایط جامعه آن روز امام حسن (ع) را دارد؟ آیا واقعا امروز مردم ما از نظام اسلامی حمایت نمی کنند و خواستار صلح با دشمن هستند؟
از نظر نویسنده این نوشتار جامعه فعلی ما بسیار با جامعه سرکش دوران امام حسن (ع) متفاوت است و مردم ایران اسلامی همانطور که در چهل سال گذشته نشان دادند تا پای جان برای حفظ نظام اسلامی خود تلاش می کنند، همانطور که مقام معظم رهبری بر این مهم تاکید دارند.
بنابر این، پیشنهاد ما به رئیس جمهور روحانی آن است که در تحلیل خود دچار اشتباه نشود. برای شناخت بیشتر مردم خود سری به کوچه و بازار و بطن جامعه بزند. با افراد دلسوز، عالمان دین و سیاسیون با انصاف و شجاع و نیز نظامیان غیور کشور خود مشورت کند تا حقیقت را درک نماید.
سخن آخر با رئیس جمهور روحانی این که چند ماه باقی مانده ریاست، بالاخره تمام می شود و آنچه باقی می ماند، عملکرد و موضع گیری هایی است که شما در دوران ریاست جمهوری داشته اید.
مبادا که مردم ایران زمین با زشتی از این عملکرد و موضع گیری یاد کنند.
مبادا که در روز قیامت در مقابل مظلوم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع) شرمسار باشید.